شبکه چهار - 25 فروردین 1402

"صهیونیزم"، عصاره ی استکبار (غرب و سیر غارت جهان)

بسم‌الله الرحمن الرحیم

می‌گویند بازی جلوی اسرائیل با بازی جلوی آمریکا چه فرقی می‌کند؟ ببینید آمریکا ظالم است اسرائیل هم ظالم است اما یک تفاوتی دارد. اصلاً کشوری به نام اسرائیل وجودش با اشغال بیت‌المقدس قبله اول مسلمین و فلسطین سرزمین اسلامی و عربی شروع شد و در دوره ما این کار شده است. قضایای اشغال اسرائیل زمان یک نسل قبل از من اتفاق افتاده است. 1948 پیش چشم ما، آن هم سرزمین اسلامی. طبق معیار... تمام این کشورهای دنیا که امپراطوری درست کردند همه‌شان باطل هستند اگر زورت برسد باید بروی استکبار آمریکا را هم حذف کنی ضمن این که ما تا زمان ... هم با آمریکا بازی نمی‌کردیم این بازی به معنی اگر به رسمیت شناختن ظلم آمریکا باشد این هم حرام است و باطل است. منتهی اسرائیل یک تفاوتی با همه کشورهای دنیا دارد لذا امام(ره) هم در مورد آمریکا گفت اگر آمریکا آدم بشود ما روابط دوستانه هم مثل بقیه کشورها برقرار می‌کنیم. آمریکا رابطه‌اش را بعد از انقلاب با ما قطع کرد ما قطع نکردیم اما در مورد اسرائیل امام(ره) صریح فرمود که باید از بین برود. پس اساساً تفاوت اسرائیل موجودیت آن بر اساس ظلم به اسلام و مسلمین است.

سؤال: چرا ایران با اسرائیل دشمنی دارد؟ اگر یک نفر ایرانی باشد عاشق کشورش باشد ولی مسلمان نباشد اقتدار کشورش را می‌خواهد که اعتقاد دارد که بخاطر اقتدار ایران نباید با اسرائیل دشمن بود به آن‌ها چه باید گفت؟

جواب استاد: ببینید اقتدار ایران را معنی کنیم یعنی چه؟ اصلاً اسلام یعنی چه؟ بالاخره یک ایرانی که دارد این حرف را می‌زند قائل به عدل و ظلم هست یا نیست؟ یا می‌گوید ظلم و عدل با هم فرقی نمی‌کنند. ایران ظالم باشد یا مظلوم باشد فرقی نمی‌کند. اگر برایش فرقی نمی‌کند این‌جا اصلاً بحث ایرانی بودن و ایرانی نبودن نیست بحث این است که با این شخص باید راجع به اصل عدل و ظلم حرف زد. این‌ها به انسان بودن مربوط است، انسان بودن قبل از ایرانی بودن است. به عنوان یک انسان چه می‌گویید و چرا می‌گویید؟ این یک. اقتدار ایران باستان که مدام صحبت آن را می‌کنند هخامنشی و... آن اقتدار چطوری بود؟ تسلط بر ده‌ها کشور در جهان بود. حالا ما قضاوت ارزشی نمی‌خواهیم بکنیم قضاوت ارزشی این است که ایرانی و غیر ایرانی ندارد ظالم، ظالم است و مظلوم، مظلوم است. حالا اصلاً فرض کنیم ظلمی هم نبوده و اقتدار یعنی گسترش نفوذ. خب چطور ایرانی‌ای می‌توانی باشی طرفدار عزت ایران با گسترش نفوذ ایران مخالف باشی؟ ایران زمان شاه تحت نفوذ اسرائیل بود ایران الآن نفوذ کرده و اقتدار اسرائیل را خورد کرده، الآن ایران ابرقدرت منطقه شده است. حالا شما اسلام و انقلاب را کنار بگذار. معاون رئیس جمهور آمریکا می‌گوید ایران در کنار آمریکا، روسیه، چین یکی از چهار قدرت اصلی در آغاز قرن 21 میلادی است. این‌ها اقتدار نیست؟ اصلاً انقلاب و اسلام را ولش کنید. ایران در این 200- 300 سال اخیر هرگز این‌قدر اقتدار و اعتبار و نفوذ در جهان نداشته است اگر دنبال عزت ایران هستید این عزت بعد از انقلاب ایجاد شده است بعد از انقلاب در ایران ذلت بود و بخاطر مبارزه با اسرائیل است که ایران در منطقه عزیز شد ملت‌های مظلوم منطقه طرفدار آن شدند نفوذ قلبی و نفوذ نظامی پیدا کرد. دنبال عزت ایران هم که باشید باید دست به این شهدا و مجاهدین و رزمندگان را ببوسید این‌ها ایران را عزیز کردند. همین دیروز یکی از این بچه‌های حرم که الآن در اینترنت آمده، بچه مسلمان، به نظرم همشهری شماها بود بچه یزد یا اصفهان بود این می‌گفت که بچه چند ماه است، یکی - دو سال است دارد در اردوهای جهادی خدمت می‌کند و با چه اخلاص معنوی‌ای دارد صحبت می‌کند که ما این‌جا به خدا نزدیک شدیم و هنر این است که برویم توی شهرهایمان آن‌جا به خدا نزدیک بشویم و الا در اردوی جهادی و در جبهه، به خدا نزدیک شدن خیلی آسان است. این‌ها را ببین ولی وقتی به شهرمان برگشتیم آن‌جا هم به خدا نزدیک شویم، یک نوجوان این‌طوری حرف می‌زند. بعد هم عکسش را گرفتند که گیر تکفیری‌ها افتاده دارند می‌برند سرش را از بدنش جدا کنند چقدر باعزت و آرامش است. آن طرف که او را دارد می‌برد او مشوش و مضطرب است. آرام دارد به سمت قتلگاه می‌رود که می‌خواهند او را ذبح کنند. آن‌ها برای ما عزت می‌آورند. و الا آن‌ها می‌آیند این‌جا و همان کاری که با دختران عراق و سوریه کردند می‌آیند توی ایران با ناموس شماها می‌کنند. عزت این است.

مفهوم استکبار جهانی باید بگوییم کدام استکبار، کدام استعمار. حالا این تاریخی که خود برخی از مورخین برجسته اروپا و غرب راجع به تاریخ استعمار نوشته‌اند من فقط یکی دو نمونه آن را برایتان عرض می‌کنم. این تغییراتی است که در حوزه تحولات جهانی اتفاق افتاده است و در تاریخ ما هم تأثیر گذاشته و در منابع درسی ما هم هست همه شما خواندید ولی می‌خواهم به شما یادآوری کنم.

از اول قرن 16 که تمدن آندلس اروپای اسلامی، جنوب اروپا، در اسپانیا، در پرتغال، در جنوب فرانسه، ایتالیا، سیسیل ازهم پاشید که 500 سال در اروپا در بخش مهمی از اروپا حاکم بودند دانشگاه‌های عظیم، کتابخانه‌های عظیم، بیمارستان‌های عظیم، شمال اروپا عقب مانده و گرفتار بی‌هیچ چیز، شمال اروپا که اسلامی بود کاملاً پیش رفته است. وقتی این تمدن به دلایل مختلف بعد از 500 سال سقوط کرد و صلیبی‌ها آمدند اسپانیا و پرتغال و آندلس را گرفتند از دانشمندان و تجهیزات و کارخانه‌ها و کتابخانه‌ها و بیمارستان‌ها و مساجد را که یک بخشی از آن‌ها را سوزاندند و از یک بخشی هم استفاده کردند و دانشمندانا این‌ها را و متخصصین مسلمان را صدها هزار نفر را کشتند مسلمانان اروپایی، نه مهاجر از آفریقا، بعد یک عده‌ای را هم زیر کار گرفتند از جمله به کمک این‌ها بود کریستف‌کلمب رفت و به اصطلاح این‌ها آمریکا را کشف کرد که این هم جعل تاریخ است! چون مسلمین از غرب آندلس از غرب آفریقا و غرب اروپا قرن‌ها به آن‌جا رفت و آمد داشتند. کلمب در خاطرات خود می‌گوید که به جزایر کوبا که رسیده مناره‌های مسجد دیده، سکه‌های ضرب لااله‌الاالله آن‌جا بود. کدام کشف آمریکا؟! شما رفتید آن را غارت کردید کشف نکردید. کشتی که کریستف‌کلمب رفت کلاً ملوان‌ها و دریانوردان آن همه مسلمان عرب بودند یک ابن‌احمدی هست از جمله به عنوان ملوان اصلی این کشتی‌ها که مسلمان است و می‌گوید ما همیشه این مسیر را می‌رفتیم و می‌آمدیم این‌ها شمال اروپا را نمی‌دانستد که کجاست ولی از طریق ما آمدند آشنا شدند. منتهی مسلمان‌ها می‌رفتند تجارت می‌کردند کار علمی می‌کردند این‌ها رفتند شروع به غارت و کشتار کردند در همان 1519 اوایل قرن 16 که اسپانیایی‌ها شهر مکزیکو را گرفتند و غارت کردند بعد امپراطور عظیم اینکا را نابود کردند حدود ده سال بعدش، ملت‌های بیچاره تمدن داشتند، معماری‌ها و شهرسازی‌های عظیم داشتند 5تا شبه تمدن یا تمدن را آن‌جا اروپایی‌ها از بین بردند از آن‌جا به غارت جهان شروع کردند. کل قاره‌ای امروز می‌گویند آمریکای شمالی، آمریکای مرکزی، آمریکای جنوبی. کل قاره آفریقا را، چندتا کشور اروپایی از طریق مسیرهای دریایی و کشتی‌ها و استفاده از سیاحان و جهانگردان و دانشمندان مسلمان آندلس رفتند و غارت کردند یعنی اول اسپانیا و پرتغال رفتند بعد انگلیس و فرانسه آمدند، بعد هلند آمد، بلژیک، آلمان، ایتالیا، دقت کنید این که می‌گویند اروپای جدید و مدرن، مدرنیته چگونه ساخته شده است؟ شما می‌گویید استعمار جهانی، استکبار جهانی بدانید قضیه‌اش چیست؟ قاره آمریکای شمالی و جنوبی، و کل قاره آفریقا، سه‌تا قاره را نابود کردند میلیون‌ها میلیون برده، سرخپوست، سیاهپوست غارت کردند و بعد اروپایی‌ها توی این قاره‌ها رفتند و کلاً آن‌جا را گرفتند و ایالات متحده آمریکا 200و چند سال پیش بیرون آمد که تا حالا هم 200و چندتا جنگ راه انداخته و روی خون و جنایت ایستاده است دیدند اسپانیایی‌ها و پرتغالی‌ها به کمک مسلمان‌ها آندلس رفتند یک عالمه طلا، یک عالمه امکانات، راه‌های تجاری، سواحل دور، قاره‌های دیگری هست، و برای این که عقب‌ماندگی‌های قرون وسطای‌شان را جبران کنند روی تمدن اسلامی، علم اسلامی، دریانوردی و اقیانوس‌نوردی مسلمان‌ها سوار شدند و به اسم تجارت با هند و چین، به اسم اول بازرگانی و تجارت و بعد هم برده‌گیری و جنایت ادامه پیدا کرد. از قرن 16 این استکبار غربی و اروپایی شروع شده است ته آن هم 3- 4تا کشور بیشتر از همه بودند. انگلیس، فرانسه، و همین‌ها هم عمدتاً اروپایی بودند که آمریکا را تشکیل دادند و آمریکا هم ادامه اروپا در آن‌جا بود. بعد نوبت قاره اقیانوسیه (استرالیا و نیوزلند) شد آن هم جزئی از اروپا و انگلیس شده است. خب تا حالا چند قاره؟ یعنی این‌ها کل قاره را گرفتند و نابود کردند. یک کشور آفریقایی مستقل نماند. همه بین انگلیس و فرانسه تقسیم شد و یک بخشی هم هلند، آلمان، بلژیک و ایتالیا. بعداً کشورهای دیگر ضعیف شدند در قرن 19 انگلیس و فرانسه، روسیه، بعد در قرن 20 آمریکا و روسیه که شوروی کمونیستی شد قدرت‌های اول شدند، انگلیس و فرانسه در جنگ اول بین‌الملل اروپایی ضعیف شدند آخر قرن 20 شوروی (روسیه) سقوط کرد آمریکا رئیس غرب شد فکر کردند که دنیا تک‌قطبی شده که انقلاب ما جلوی آن ایستاد و 5- 6تا کشور را از حلقوم این‌ها بیرون کشیده و جهان را دوباره دوقطبی کرد. که امروز وضعیت آمریکا و اروپا عوض شده است. کلمب هم گفت ما می‌خواهیم نزدیک‌ترین راه به هند و چین را پیدا کنیم چون مسلمان‌ها می‌گویند کره است ولی از این طرف هم می‌شود به هند و چین رفت لازم نیست از آن طرف بروید از مدیترانه که برویم آفریقا را دور بزنیم از این طرف برویم به هند و چین می‌رسیم. به این نیت آمد و به قاره آمریکا رسیدند. اروپایی‌ها فکر کردند این‌جا هند است لذا هنوز به بومی‌های آمریکا می‌گویند ایندیا. هنوز اسم آن هند است و بعداً گفتند این هند شرقی است این هند غربی. این‌ها به هوای هند رفتند. ملوان‌های مسلمان گفتند اینجا هند نیست این‌جا جای دیگری است، از این‌جا باید دور بزنیم و بعداً به هند می‌رسیم. کشف آمریکایشان این‌طوری بوده است. از قرن 16 تا قرن 19 این چندتا قدرت استعمار اروپایی، قاره آمریکا، قاره آفریقا، قاره اقیانوسیه را به کنترل کامل ظرف 300 سال گرفتند کشتند و غارت کردند و تجاوز کردند و ثروتمند شدند. ثروت از همه جهان به کشورهای خودشان بردند. ببینید این استکبار اقلاً 300- 400 سال عمر دارد دنیا را مکیدند و غارت کردند و کشتند تا این 4- 5تا کشور قدرت و ابرقدرت شدند! کشتار، قتل، مذهب و نگاه مذهبی و دینی و کلیسا و مسیح و اخلاق هم پی کارش رفته بود سکولار بودند! ضمن این که خود کلیسا هم به کمک استعمارگران آمد! این‌ها با یک دست صلیب و با یک دست شمشیر به آفریقا و آمریکای لاتین می‌رفتند که ما می‌خواهیم شما را مسیحی کنیم! مسیحیت (کلیسا) به جای این که مانع ظلم بشود کمک ظلم شد. و از آن طرف هم دیدگاه‌های سیاسی و سکولار که ما دنبال ماکیاولیزم هستیم! به هر شیوه‌ای می‌توانید غارت کنید بکنید، دروغ بگو، از ادبیات مذهبی استفاده کن، از کلمات حقوق بشر، دموکراسی، پیشرفت، تمدن استفاده کن، از حقوق زن بگو، ولی کارت را بکن! بعد دهه 60 و 70 میلادی که اغلب کشورهای تحت سلطه استعمار را این 4- 5تا کشور نمی‌توانستند مستقیم کنترل کنند یک شبه استقلال ظاهری دادند حالا من فقط این آمار را برای شما بخوانم عرضم را ختم کنم.

می‌گوید از 1520 تا 1970 یعنی ظرف 450 سال، 4ونیم قرن، استعمار مستقیم در قرن 19 به اوج خودش رسیده، قرن 19 این‌ها با هم دعوایشان می‌شود، انگلیس و فرانسه و روسیه و آلمان با همدیگر دعوایشان می‌شود یعنی دنیا کم‌شان آمده! بخش مهم و عظیمی از آسیا را هم گرفتند فقط یک بخشی از آسیا مانده بود که از دست این‌ها خارج بشود. بین خودشان دعوا راه افتاد سر غارت بیشتر، این‌جا برای توست تو توی آفریقا بیشتر داری، چرا آن‌جا منابع زیرزمینی دوتایش دست توست یکی‌اش برای ما! بین خود فرانسه و انگلیس و روسیه جنگ‌ها در قرن 19 شروع شد. سر این که دنیا را چه کسی بیشتر بچاپد. این جنگ‌هایی که بین خودشان شده این است. بعد دیدند ممکن است خودشان همدیگر را از بین ببرند یک کنفرانسی گذاشتند که بیایید دنیا را دقیقاً از روی نقشه تقسیم کنیم کجا برای کی؟ که دیگر آن‌جا شما نگویید این‌جا برای ماست ما بگوییم برای شماست. دلم می‌خواست آن نقشه را می‌آوردم شما می‌دیدید این نقشه را باید ببینید تا مفهوم استکبار و استعمار را بفهمید. کل آفریقا، آمریکای شمالی، آمریکا جنوبی، اقیانوسیه، و بخش مهمی از آسیا بین 4- 5تا کشور اروپایی تقسیم شد، با رنگ؛ دقیقاً. یک کشور بدون رنگ نمانده! همه برای این‌هاست، آدم‌هایشان هم بردهد این‌ها، املاک‌شان هم برای این‌ها. حرص و ولع، غارت بیشتر، جنگ‌های بین خودشان سعی کردند کنترل کنند ولی باز هم نشد. این که می‌گویند جنگ جهانی اول، جنگ جهانی دوم، هر دوی این‌ها جنگ اروپایی بین سه – چهارتا کشور غارتگر سر دنیا است. جنگ‌های غربی است، جهان قربانی آن شد. جنگ جهانی نیست جنگ اروپایی‌ها با هم سر جهان است. جهان صدمه آن را خورد. می‌گویند نمی‌شود آمار درستی داشت که چقدر این‌ها دنیا را غارت کردند. خود ایران ما را انگلیسی‌ها و بعد آمریکایی‌ها چقدر غارت کردند. هند و آفریقا و چین و ژاپن و... اجمالا‌ً آماری که دادند فقط یک نمونه کوچکش را می‌گویم بقیه را قیاس کنید. مثلاً اسپانیا از دهه دوم قرن 16 تا دهه ششم همان قرن، تا قرن 17 ظرف 140 سال، ظرف 100 و خورده‌ای سال، فقط از اسپانیا از یکی دوتا کشورهای آمریکای لاتین 2 هزار تُن طلا و نقره بردند. 2 میلیون کیلو! مثقال نمی‌گوییم. 2 میلیون کیلو فقط از یکی دو کشور آمریکای لاتین، فقط اسپانیا ظرف حدود 100 سال خودش تنهایی برده است. یا انگلیس ظرف 40- 50 سال فقط از بنگال، یک ایالت در هند بیش از هزار میلیون پوند، بیش از یک میلیارد پوند فقط از ایالت بنگال ظرف 40- 50 سال برده است که شما حساب کنید که ظرف 4ونیم قرن چقدر برده‌اند؟ فقط هم اسپانیا نبوده، فقط انگلیس نبوده، بعد فقط انگلیس از هند نبرده، بعد فقط 40- 50 سال نبوده، همه دنیا را ببینید چقدر برده‌اند. این که بلند می‌شوید می‌روید لندن، پاریس، واشنگتن، وای چقدر آباد، چقدر قشنگ، خب این‌ها را از کجا آوردید؟ 400 سال دنیا را مکیدید و بردید! با زور ارتش و بمب اتم، اول با شمشیر و صلیب و انجیل و بعد هم با بمب اتم با شعار حقوق بشر و دموکراسی، آن‌جا انجیل و صلیب توجیهش می‌کرد. این‌جا حقوق بشر و دموکراسی و حقوق زن و صلح این حرف‌ها. بعد استفاده از دانش و علم و تکنولوژی، و از آن بدتر تحقیر و غارت ملت‌ها و فرهنگ آن‌ها و استثمار مغزها و جوانان و استعدادهای کشورها و از آن بدتر تحقیر فرهنگی. که اصلاً نژاد تو گَند است! اصلاً موی سیاه و چشم سیاه کجا، موی زرد و چشم سبز کجا؟ نژاد تو کجا، نژاد ما کجا؟! تو کی هستی ما کی هستیم؟ اصلاً شما برای نوکری خلق شدید ما برای اربابی خلق شدیم و این را حالی کردند. دیروز دیدم توی اینترنت عروسک آمریکایی را گذاشتند یک عروسک ایرانی هم گذاشتند خب آن قشنگ و این هم همین‌طور سرهم بندی. بعد بچه نشسته، از بچه می‌پرسد این قشنگ‌تر است یا این؟ می‌گوید این. بعد می‌گوید که این خوب‌تر است یا این؟ می‌گوید این. این را دوست داری یا این؟ این. کدام بد است؟ این (که ایرانی است). بعد می‌گوید تو دوست داری با کدام‌شان دوست باشی؟ می‌گوید این. بعد می‌گوید تو شکل کدام این‌ها هستی؟ موهایت سیاه است شکل کدام این‌ها هستی؟ می‌گوید این. تمام است! از بچگی شروع شد. ما بدیم این‌ها خوبند. ما نمی‌توانیم آن‌ها می‌توانند. ما نوکریم آن‌ها ارباب هستند. دنبال آن راه بیفت، تسلیم باش! افتخار کن که سوارت شده و به او سواری دادی. خوب تعریف کن. دیدید نمایندگان ایران چه کار کردند؟ یک خارجی آمده از آمریکا بروند دست بزنند و با او عکس بگیرند! این‌ها بیچاره‌ها تقصیر خودشان هم نیست این یک فرهنگ است و خیلی هم در دهه چهارم انقلاب خطرناک است که یک چنین کسانی توی حکومت می‌آیند! ببینید ده سال دیگر ممکن است چه اتفاقی بیفتد؟ کسانی مثل این‌ها دهه 60 بچه‌های انقلاب که در زمان شاه، در اوج فساد این‌ها بودند و انقلابی و اصلاح شدند و با رژیم درافتادند و با فساد مبارزه کردند. ایده‌هایشان فتح جهان، رهایی بشریت بود. ما در خیبر 40 کیلومتر در عمق خاک دشمن، شرق دجله بسیجی دهاتی را دیدم که پشت لباسش نوشته انقلاب اسلامی پشت مرزها منتظر ویزا نمی‌ماند. آن یکی دیگر نوشته کربلا و قدس منتظر ما بمانید. آن یکی دیگر نوشته امروز کربلا، فردا جهان را آزاد خواهیم کرد. حالا این‌ها شدند وارث خون آن‌ها! عکس می‌گیرند یکی می‌رود توی بغلش، می‌خندند، روی زمین ملق می‌زنند! خیلی این‌ها چیز خطرناکی است.

و آخرین آماری که عرض می‌کنم باز از همین رساله که در واقع تاریخ فرهنگی – سیاسی ایران و جهان است، می‌گوید وقتی می‌گویید اسپانیا ظرف صدوچند سال دو هزار تُن طلا و نقره فقط از یکی دو کشور برد و این اولین استعمارگر اروپایی بود، بعد انگلیس و هلند و آلمان و فرانسه آن مسیر را ادامه دادند و چهارصد و پنجاه سال است که دارند جهان را می‌مکند بدانید که فقط اسپانیا نبوده، و بدانید که استعمار فقط صد سال نبوده، و بدانید که فقط مکزیک و پرو نبود که از این کشورها این‌قدر طلا ظرف صد سال برد و بدانید که فقط طلا و نقره نبردند همه چیز بردند و... و هرچه تکنولوژی قوی‌تر شد استثمار و استعمار بیشتر شد، غارت بیشتر شد. یا اگر بخواهیم بسنجید، می‌گوید اگر می‌خواهید بفهمید که چقدر غارت کردند، فاصله ملت‌ها را ببینید. مثلاً فاصله آفریقا یا آمریکای لاتین، بخشی از آسیا را با اروپای غربی، آن هم نه همه‌شان، چندتا کشور، فاصله با این‌ها را ببینید چقدر بود و چقدر شد؟ یعنی می‌گوید این‌ها تا 150 سال – 200 سال پیش، شرق و غرب و شمال و جنوب نزدیک بهم بودند تفاوت‌ها کم بود الان بروید ببینید چقدر تفاوت است. ببینید چقدر توی سر او زده که او برود پایین و این بیاید بالا و چقدر جیب‌هایش را خالی کرد، جیب این پر شد و جیب او خالی. یک مقایسه‌ای کردند می‌گوید فاصله عقب‌ماندگی اگر را می‌خواهید بسنجید که چه شکاف عمیقی الآن بین کشورهای فقیر و غنی بوجود آمده از قرن 15 میلادی به بعد شروع شد، مدام قرن به قرن زیادتر شد. تحلیل‌گران مسائل اقتصاد بین‌الملل به این واقعیت رسیدند که طبق آماری که ما الآن داریم پیش از عصر استعمار یا حتی اوایل عصر استعمار یا اواسط آن، حتی تا 200 سال پیش، حتی تا 150 سال پیش، فاصله کشورها و قاره‌ها کم بوده، می‌شد برآورد کرد و قابل علاج است. اما این استعمار اروپایی و غربی هر قرنی که گذشت آن‌قدر زیاد شد که فاصله بین اروپا و آمریکا چندتا کشور اروپایی و آمریکا با بقیه کشورها تا مثلاً 200- 250 سال، 300 سال پیش بر پایه درآمد سرانه‌شان 20 درصد بود یعنی مثلاً‌ این چندتا کشور اروپایی و آمریکا 145 دلار درآمد سرانه‌شان بود بقیه کشورهای جهان 115 دلار. اما صد سال بعد، یعنی 60 – 70 سال پیش، نیمه قرن 20 این فاصله ده برابر شده است یعنی در آمریکا آن موقع، در چندتا کشور غربی، 1110 دلار درآمد سرانه در بخش مهمی از قاره‌های دیگر و کشورهای دیگر 113 دلار، 1110 دلار کجا؟ 110 دلار کجا؟ ظرف صد سال شکاف طبقاتی ده برابر شد! ببینید غارت چطوری است. ظرف 30 سال وقتی به 1980 رسید فاصله این‌قدر زیاد شد یعنی حدود سی و چند سال پیش که کنفرانس توسعه و تجارت سازمان ملل اعلام کرد اگر به سیر طبیعی بخواهید این شکاف و فاصله پر بشود شاید دو- سه هزار سال طول بکشد، اگر با همین وضعیت پیش برود و انقلابی در جهان اتفاق نیفتد، آن‌ها همانطور که سوار هستند مدام سواری بیشتر بگیرند و آن‌ها هم آن زیر بیشتر بار بدهند آن وقت دو- سه هزار سال بلکه بیشتر طول می‌کشد این شکاف و فاصله طبقاتی پر بشود و سطح درآمدهای کشورهای فقیر به سطح درآمدهای این‌ها برسد. کشورهایی در آفریقا در آمریکای لاتین. چه شده که ظرف 200- 300 سال فاصله چند دلار به فاصله ده برابر رسید؟ و 35 سال پیش گفتند این اتفاق افتاده است. این که می‌گویند مبارزه با استعمار جهانی بفهمید که یعنی مبارزه با چی؟ استکبار؛ آقا چرا مدام می‌گویید مرگ بر آمریکا، مرگ بر انگلیس، مرگ بر فلان. یا تو این‌ها را نمی‌شناسی، یا تاریخ نمی‌دانی، یا نگران بشر نیستی! جنایت برایت طبیعی است! مرگ بر آمریکا و انگلیس و اسرائیل، مرگ بر استکبار یعنی مرگ بر این فاصله‌های طبقاتی، این ظلم‌‌ها و این تحقیرها و از آن بدتر، نیروی کار ارزان را از این کشورها ببرند هنوز مکانیزه شدن و صنعت نبود نیروی کارگر و بازو مهم بود برده‌داری بسیار وحشتناک که تاریخ آفریقا صدها جنگ قبیله‌ای با تجار برده بعد هم بین قبایل با همدیگر، به این قبیله پول می‌دادند آن قبیله را برده می‌گرفت و آن‌ها این را که خودشان هم دیگر سرباز نیاورند. میلیون‌ها میلیون جوان دختر و پسر را بردند و با نیروی کار این‌ها، روی استخوان‌های این‌ها، روی جنازه این‌ها تمدن ساختند! معماری، کاخ‌های بزرگ، ثروت، قدرت. می‌گوید از هر 5 برده یکی‌اش توی مسیر مریض می‌شد او را در آب می‌انداختیم یا می‌کشتیم یا از بین می‌رفتند. سودهایی که تجار برده کردند. بازار خرید و فروش برده ظاهراً در قرن 19 گفتند تمام شد ما برده‌فروشی را تمام کردیم اما تا آخر قرن 19 همین برده‌داری بود، اوایل قرن 20 هم بود الآن هم نوع اعلام نشده‌اش هست. تازه آن‌هایی که گفتند دیگر برده‌داری را تمام کنیم بخاطر مبارزه با برده‌داری نبود، حقوق برده نبود، یکی‌اش ایالات‌های شمالی آمریکا، شمالی‌ها اقتصادشان تجاری بود جنوبی‌ها کشاورزی بود که به برده متکی بود، این یک. شمالی‌ها علیه جنوبی‌ها این کار را کردند. دوم؛ تعداد برده‌ها این‌قدر زیاد شده بود از ارباب‌ها بیشتر بودند. سیاه‌ها از اروپایی‌ها بیشتر شده بودند و قابل کنترل نبود. سوم؛ آن نسل آفریقایی بیچاره را اگر رهایش هم می‌کردی خودش مجبور بود برگردد. می‌گفت من را آزاد کردی ولی من گرسنه‌ام دارم می‌میرم، کاره‌ای نیست. خودت برگرد ولی به اسم غیر برده! چهارم؛ تحولات صنعتی و تکنولوژی پیش آمده که دیگر احتیاج به کار برده کم می‌شود، ماشین دارد می‌آید. این‌ها پشت سر این بود. نه این که می‌گویند آبراهام لینکن پایان برده‌داری بود! این حرف‌ها همه‌اش بازی است. دیگر کم‌کم مکانیزه شد، کارگر بیشتر لازم نبود، سرمایه‌داری غربی برای این که هزینه‌هایشان کم بشود حتی کارگرها را هم اخراج می‌کردند چه برسد به برده‌ها که کم‌کم نیاز نداشتند موج وسیع بیکاری کارگران در اروپا، شورش‌های خونین اجتماعی، اتفاق دیگر که تجارت برده کم‌کم بی‌رونق شد، حالا شروع کردند برده‌های فکری. دانشجویان با ضریب هوشی بالا و استعدادهای بالا، مغزها، بچه‌های بااستعداد، بردگان جدید، آن‌ها برده بازوی کار بودند و این‌ها برده مغزی‌اند! دوره برده‌داری علمی شروع شد تحت عنوان بورسیه، پذیرش دانشجو که استعدادهای خوب را بیاورند و بخشی را آن‌جا نگه دارند از آن‌ها در جهت منافع خودشان کار بکشند چون همه‌شان آن‌جا می‌دیدند وضعش از توی دهات خودش بهتر است، فقط شخصی فکر می‌کرد از آن طرف هم یک عده از این‌ها را 5 – 6 سال روی‌شان کار می‌کردند و به عنوان کارگر فکری خودشان به کشورهایشان می‌فرستادند که این‌ها بروند آنجا شاه بشوند، رئیس جمهور بشوند، وکیل، وزیر، رئیس دانشگاه، معلم، بشوند آن‌جا برایشان کار کنند. بعضی‌ها هم می‌رفتند در کشورهای آن‌ها دانشگاه و مدرسه می‌زدند آن‌جا کادرسازی کنند این هم برده‌داری دیگری بود که کردند و هنوز هم ادامه دارد.

و آخرین نکته؛ تلاش برای اروپایی کردن جهان، و جهانی کردن اروپا. غربی کردن جهان و جهانی کردن غرب. می‌گویند این جهانی‌سازی و جهانی شدن است ولی جهانی شدن یعنی همه جهان مهم هستند و مشارکت کنند. جهانی شدنی که اینها می‌گویند یعنی غرب باید جهانی باشد یا جهان باید غربی بشود! این که اسمش جهانی شدن نیست. چطوری؟ فرهنگ اروپایی و بعد فرهنگ آمریکایی د ر تمام جهان مسلط بشود. آن‌هایی که مثل آمریکا و آمریکای شمالی یا استرالیا و اقیانوسیه جزو اروپا شدند و به لحاظ فرهنگی جزئی از خاک اروپا اینها را حساب می‌کنند و آن‌ها را غربی می‌دانند آن‌ها که هیچی. بقیه، فرهنگ‌های آفریقایی، آسیایی، چه دینی، چه غیر دینی همه باید تحقیر بشوند و له بشوند یا این‌ها خودشان را با فرهنگ آمریکایی و فرهنگ غربی تطبیق بدهند. این استحاله فرهنگی که کشورهایی که تحت سلطه ما بودند که با ارتش می‌توانستیم بگیریم ولی الآن با ارتش نمی‌توانیم نگه داریم، از این به بعد این‌ها را 1) با بازار نگه داریم، با کالاهایمان نگه داریم این‌ها بازار مصرف تولیدات اقتصادی ما باشند 2) بازار مصرف تولیدات فرهنگی و رسانه‌ای ما باشند. مغز و ذهن‌شان را آمریکایی، غربی و مادی کنیم! مدل لباسش، رژیم غذایی‌اش، طرز ازدواج و طلاقش، نوع تفریحاتش، ارزش‌هایش، این‌ها را عوض کنیم. کاری کن افتخار کنند که شبیه تو حرف بزنند، زبان ملی خودشان را تحقیر کنند و با زبان تو صحبت کنند. زبان خودت را در آن کشورها اجباری کن. کشور ما برای انگلیس بود، زبان انگلیسی تحت عنوان زبان علم اجباری شد! مثل ایران که تا الآن هم اجباری است. کشورهایی که فرانسه حاکم بود، گفتند زبان علم فرانسه است و زبان فرانسه در آن کشورها اجباری شد. هرجا را روس‌ها گرفتند زبان روسیه، هرجا را آن اوایل آلمان گرفت زبان آلمانی! قبلش اسپانیا گرفت اسپانیولی، یک زمان پرتغال گرفته بود پرتغالی. هنوز هم ادامه دارد. و هم بازار اقتصاد، و هم بازار فرهنگ و هم آداب و رسوم، و کلاً تسلط ادامه پیدا کند از طریق فرهنگ و کالاهای مصرفی. این استعمار و شیوه‌های جدیدترش هست که همچنان ادامه دارد و مدام دارد جدیدتر و پیچیده‌تر می‌شود. شماها به عنوان نقش دانشجو در این زمینه‌ها در عرصه علم، فرهنگ، و سیاست، روشن می‌شود. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.

سؤال: فرمودند مواضع دولت‌های مختلف در مبارزه با استکبار جهانی چه بوده است؟ اسم اشخاص را هم آورده‌اند.

جواب استاد: این‌ها در مقاطع مختلف فرق می‌کرده است. در بعضی از دولت‌ها مواضع‌شان نزدیک‌تر به دیدگاه‌های غرب‌گرا بوده، به لحاظ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی. یک دگردیسی اجمالی اتفاق افتاد. دهه 60 مواضع انقلابی، دهه 70 بعد از امام(ره) یک تفاوت‌هایی بود که بخشی از آن‌ها را می‌شود گفت تاکتیکی است کم‌کم معلوم شد بخشی‌ تاکتیکی نیست بلکه مبانی تغییر کرده است. بنابراین همه بالا و پایین داشته است.

سؤال: شما می‌گویید به ظالمان و مستکبران نباید لبخند زد چه شده که بعضی از مقامات ما به آغوش ظالم جهانی می‌روند و به آن‌ها دست دوستی می‌دهند؟

جواب استاد: خب اگر کسی دست دوستی بدهد که خلاف قرآن عمل کرده است. قرآن می‌فرماید حرام است تن به دوستی و ولایت و اعتماد به کفر و استکبار و دشمنان بدهید اما یک وقتی منظورتان مذاکره و مسائل خاصی است، هر مذاکره کننده و هر مذاکره‌ای به مفهوم دوستی نیست البته بعضی‌هایش بوده است. این‌هایی که مذاکره کردند و دارند می‌کنند چند تیپ هستند بعضی‌ها واقعاً قلب‌شان آن طرف است، اصلاً عشق می‌کند حال می‌کند وقتی به او دست می‌دهد! ضعیف هستند. حالا جاسوس هم توی آن‌ها بوده ولی بیشتر ضعیف هستند. بعضی‌ها هم نه، ممکن است طرف برود با دشمن هم مذاکره کند ولی از موضع حق. می‌گویند امام حسین(ع) هم با عمر سعد مذاکره کرد! ‌امام حسن(ع) هم با معاویه مذاکره کرد! بله، اما چه در مذاکره گفتند؟ امام حسن(ع) به معاویه گفت تو فاسد و ظالم هستی، جنایتکار هستی حکومت تو مشروع نیست. امام حسین(ع) به عمر سعد گفت آدم شو. ترمز کن، توقف کن چه کار داری می‌کنی؟ برگرد. رفت هدایتش کرد، نظر داد بعد رفت... اگر امام حسین(ع) از خیمه مذاکره با عمر سعد بیرون آمد گفت خیلی خب هر دویمان انشاءالله موفق شدیم! برد- برد. به نفع هر دوی‌مان بود! بله این حرف درست است. کجا امام حسین(ع) فرمود برد- برد. کجا امام حسن(ع) گفت هم ما و هم معاویه؟! کجا امام حسین(ع) گفت هم ما و هم یزید؟! قطعنامه 598 هم با صدام امضاء شد، کجا بعدش امام(ره) اعلام کرد که خیلی خب هم یک کم حق با آن‌ها بوده و یک کم هم حق با ما بوده! نخیر. گفت من عقیده‌ام همان است ممکن است توان‌مان دیگر اجازه نداد و کل جهان پشت صدام آمده و دارند بمب شیمیایی در شهرهای ما می‌زنند. هواپیمای مسافربری را می‌زنند من جام زهر را سر کشیدم وگرنه من طرفدار ادامه مقاومت هستم حالا که توان آن نیست تکلیف عوض شد. بعد اعلام کرد جوانان عزیز انقلابی‌ام، کینه‌های انقلابی خودتان را حفظ کنید و کمربندهایتان را محکم ببندید نبرد بزرگتر شروع شد حکم اعدام سلمان‌رشدی را داد و اعلام کرد ما انقلاب‌مان را به تمام جهان صادر می‌کنیم! این کجایش سازش است. پیام قطعنامه امام(ره) را بروید بخوانید، پیام یک مقاومت صدبرابری و هزار برابری در سطح جهان بود.

سؤال: با این که آمریکا غارتگر است ظالم و در پی تسلط و غارت و ظلم است چرا بعضی از اشخاص در کشور ما باز اصرار دارند با مذاکره پیش ببرند؟ آیا این‌ها مشمول حدیث امام رضا(ع) نمی‌شوند؟

جواب استاد: آن‌هایی که اول واقعاً احتمال می‌دادند که با مذاکره بشود به حقی رسید کما این که ممکن است کسانی ساده باشند و ذهن ساده‌ای داشته باشند یا دچار فریب شده باشند، فریب فشار روانی دشمن، ترس، طمع، خطا، خب رهبری گفت بروید، من بدبین هستم بروید امتحان کنید ببینید بعداً نگویند ما داشتیم مسائل و مشکلات را حل می‌کردیم، مدام می‌گویید مرگ بر آمریکا! آمریکا می‌گوید بیایید مذاکره کنیم شما هم قبول نمی‌کنید خب برویم مذاکره کنیم مشکلات حل شود! خب بالاخره باید یک وقتی در این سی و چند سال باید این امتحان را می‌کردیم. خیلی خب امتحان کردیم و بعد هم دیدیم چه شد. ولی کسانی که بعد از این که این‌ها را می‌بینند باز این حرف‌ها را تکرار می‌کنند این‌ها یک ریگی توی کفش‌شان هست.

سؤال: اگر پزشک متعهد به انسانیت که سوگند خورده، برای فعالیت پزشکی جذب یک کشور استکباری شود آیا خلاف تعهد دینی و انسانی عمل کرده است؟ مگر قبل از تعهد سیاسی به انسانیت سوگند نخورده است؟

جواب استاد: اولاً این تفکیک بین انسان بودن و سیاسی بودن، بخاطر یک تعریف غلط از سیاسی بودن است. وقتی می‌گویید ما قبل از این که سیاسی باشیم انسان هستیم یعنی سیاسی بودن ربطی به انسانیت ندارد! یک چیز دیگر است! گفتیم بله، سیاست‌زدگی به تعریف مادی، نه تنها بی‌ربط با انسانیت است بلکه غیر انسانی و بلکه ضد انسانی است. اما سیاست در تعریف انبیاء، در تعریف دین، سیاسی بودن عین انسان بودن است. چون انسانی است سیاسی شدیم. مگر انسانیت دفاع از مظلوم نیست؟ انسانیت دفاع از مظلوم هست یا نیست؟ انسانیت اقتضاء می‌کند که جلوی ظالم بایستی و از مظلوم دفاع کنی؟ خب منظور از سیاسی بودن همین است. پس نمی‌شود بگوییم ما قبل از این که سیاسی باشیم انسان هستیم! مثل این که سیاسی بودن یک اوهام و یک تعهدات غیر انسانی است و توجیه انسانی ندارد، مثلاً تعصب است، فرقه‌ای است! نه؛ سیاست اسلامی عین همان انسانیت است. این یک. دوم) سؤال: برویم در یک کشور استکباری بیماران را علاج کنیم اگر این کار تو کمک به استکبار است بله حرام است. اما اگر نه، شما در یک کشوری می‌روید دارید مریضی را خوب می‌کنید کمک به انسان بیمار است، کمک به استکبار نیست نه، حلال است. می‌گویند اگر کسی برود آن‌جا از علم آنها استفاده کند بعد بیاید این‌جا و به ملتش خدمت کند چی؟ این هم خیلی خوب است. منتهی یک بحث داریم، ببینید زندگی در میان کافران، یعنی کسانی که مسلمان نیستند روی سبک زندگی شخص اثر می‌گذارد. آدم‌های ضعیف روی عقایدشان و اخلاق‌شان اثر می‌گذارد. در یک جامعه غیر مسلمان که زندگی می‌کنید خب یک خوبی‌هایی دارند یک بدی‌هایی. کم‌کم به اسم خوبی‌ها آن بدی‌هایش هم وارد شخصیت و سبک زندگی‌تان می‌شود. لذا در اسلام می‌گویند زندگی در بلاد کفر حداقل مکروه است اگر بدانید که آن‌جا می‌روید دین و ایمان و خانواده‌تان از دست می‌رود حرام است. اما اگر نه، می‌توانید خودتان را حفظ کنید و آن‌جا بروید چیزی را بیاموزید برگردید، حالا به هر دلیلی رفتید، مجبور شدید، گرفتار شدید ولی آن‌جا کمک به استکبار نمی‌کنید آن عیبی ندارد.

من دیگه خیلی خسته شدم، دیشب هم نخوابیدم، لذا به همین مقدار اکتفا می‌کنیم من سؤالات شما را می‌گیرم انشاءالله اگر فرصتی شد باز در خدمت‌تان هستیم.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته



هشتگ‌های موضوعی

نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha